هی

پشت این پنجره جز هیچ بزرگ هیچی نیست.

هی

پشت این پنجره جز هیچ بزرگ هیچی نیست.

جان کندن

معاشرت می‌کنی، گرفتاری؛ نمی‌کنی، از زندگی بیزاری؛ زندگی سراسر جان کندن است.


محمد صالح علاء


. . 

....... 

... 

تلیتو لیته لیتوله تلیتو لیته لیتو

همه حرفا و حدیثها و دنیای کوفتی به کنار

غروب جمعه رو چند دقیقه با سندی دهه شصت برقصید

:) 

سی دخت هاجرو خودمه تو گل میپلکونم

محض رضای دخترون خودمه تو گل میپلکونم

تلیتو لیته لیتوله تلیتو لیته لیتو

تلیتو لیته لیتوله تلیتو لیته لیتو

دور بودی ولی نزدیکترین

محمود درویش گفته:

«دوستت داشتم با وجود اینکه تو را به آغوش نکشیدم و تو را همیشه نمی بینم!

دوستت داشتم چون برایت نوشتم و برایت خواندم و بخاطرت خندیدم و بخاطر تو تغییر کردم!

 تو را دوست داشتم در حالی که دور بودی ولی نزدیکترین به قلبم..!»


من حالم بده

چرا هیشکی اینو نمی فهمه

ماه و ماهی

یکی بود می خوند

تو ماهی و من؛ ماهی این برکه کاشی

افسوس بلندیست زمانی که نباشی

کی بود؟

تو ماه

تو ماهی

ماهم افسوس بلندی تا ابدیت

بعضی وقتا نمیشه

دستان دوم دستگاه شور

باید کلن بزارم کنار

نمیشه دیگه

ماندگار چون نا امیدی

یاس تنها دارایی ماندگار انسان تا لحظه مرگ است

و بقیه همه توهم است

و من با محسن نامجو زجه می زنم


چه خبر؟ مرگِ حق‌حق و هوهو.

 لال شد مرغ و نغمه رفت از یاد،

تا که گُنگانِ دَه‌زبانِ دورو

نازمستی کنند و جلوه‌گری.



بندر دلتنگم و داغونتُم

سلام

جای خنده نیست

خنده جمعی ست

خوشبختی جمعی ست

در جهنمی به نام وطن وقتی اکثریت زیر آماج حملات اقتصادی و فساد حکومت اند اگه بهترین امکانات رو هم داشته باشی نمی توانی شاد زندگی کنی

اگر انسان باشی

اگه کمی شرف داشته باشی

تمام دلتنگیهای دنیا در این شب و من جمع شده ست

تو نخ ابره که بارون بزنه

آخ اگه بارون بزنه...

عود مدیترانه ای

واقعا می‌خوام یک زمانی در زندگی، یه سال برم  عراق یا یکی از کشورهای عربی ساحل مدیترانه.. 

تو یکی از روستاهای بالای کوه - که حتا تلویزیون هم نداره... و عود یاد بگیرم. اصلا به خود نصیر شمّه یا یکی از برادران تریو جبران می‌گم بهم عودِ عربی یاد بده. 

بعد مردم روستا به ‌هم می‌گن هَل تسمع جاء الّذی مِن ایران، یشفأُ مریضونَ، یضرب العود، یشرب الشای، و یقرأُ کتاب العربیة؟ 

 نعم، هی ایز عه کول گای

:) 

...

حس یک‌ روحو دارم که نه کسیو میبینه نه کسی اونو تو یک خونه تاریک یجای دور زندگی میکنه بی خبر از همه چی... . حملم بهش کنن چاقو از توش رد میشه هیچی نمیفهمه. نه میتونه بمیره نه میتونه زندگی کنه نه میتونه حرف بزنه. نه میشنونش نه کسیو میشنوه.... یه‌موجود معلق بی سرو ته چرت و پرت که فقط هرروز یه سری کارای چرت و پرت تر تکراریو انجام میده بدون هیچ امیدی.

چکیدست بر خاک سه قطره خون

ای خدا

ای فِلک

ای طبیعت

شام تاریک ما را 

به مرگ کن

خواب دیدم که دارم میمیرم و تک تک سلول‌هایم پودر می شوند

گویی جانی نبوده و جهانی نبوده

مثل همه انسانها به نیستی رفتم. و سیاه چاله ای عظیم مرا بلعید. 

خوب بود. فکر زندگی ای دوباره وحشتناک است. و خدا رو شکر که خداوندگار توانایی جان بخشیدن ندارد. خدا رو شکر که قبل از مرگم خداوندگار م به فنا رفت و جلال و جبورتش به فا.. 

صبر ایوب زمان

جاده

یزد

کرمان

جواد یساری

صبر ایوب

بی تو موندن لحظه ی جبر منه

صبر ایوب زمان صبر منه

خونه بی تو خونه نیست قبر منه

1401

دیر شده

ولی چیزی کم نشده

سال نوتون مبارک

بسیارشد به خواب

این خفته فلج

درانتظاریک

روزخوش فرج

پیوندهای او

گشتند سرد

ازبس که خواب کرد.

ازبس که خواب کرد

بیم است کاو نخیزد ازرخوت بدن

او را صدا بزن! 


#نیما_یوشیج

آدمیزاد خیک ماست نیستش که

... 

#محمد مختاری

مرگ گرد

بوی مرگ رو بیش از هر زمانی حس می کنم

در قرنگرد تولدم

در بهاری که دل به جا نیست

در پیتاره گی روزگارم

چیزی عجین و نزدیک تر  از مرگ برای من نیست