-
یواشکی
جمعه 3 مهر 1394 22:16
حادثه دیروز در مکه واقعا تاسف برانگیزه . اون هم در حال مراسم مذهبی . ولی واقعا برای من جان ادم های که در راه بر پا داشتن انسانیت گرفته شده با ارزش ترند . پ ن : اما شکنجه ها یواشکی نبود او پیش چشممان ستار را ربود
-
خورشید تابان
پنجشنبه 2 مهر 1394 21:53
صدایت را شنیدم چه اتفاق عجیبی هول شدم ولی خیلی سعی کردم عادی باشم
-
آیینِ چراغ خاموشی نیست
پنجشنبه 2 مهر 1394 21:48
آهو نمیشوی به این جستوخیز، گوسفند. آیینِ چراغ خاموشی نیست. قربانی خوفِ مرگ ندارد؛ مُقدّر است. بیهوده پروار شدی؛ کمتر چریده بودی، بیشتر میماندی. چه پاکیزه است کفَنَت، این پوستینِ سفیدِ حنابسته. قربانی، عیدِ قربان مبارک. دلم سخت گرفته؛ دریغ از یک گوشِ مطمئن. به تو اعتماد میکنم، همصحبت... حاجی، بهشوقِ کدام کعبه...
-
هرگز به تو دستم نرسد ماه بلندم
سهشنبه 31 شهریور 1394 17:45
آدم بعضی وقت ها برای ادامه راه به عشق احتیاج دارد . ولی چون دامنش خالیست سرش را با چیز دیگر گرم می کند .این مثل این است که در باک خودرو آب بریزند . خیالتان راحت ! هم خودرو را نابود کرده اید و هم در جا خواهید زد !
-
نشانه گیری
سهشنبه 31 شهریور 1394 17:35
بد زدی... نخورد به هدف... هنوز کمی زنده ام... از دستت در رفته ام انگار! ه . واسعی
-
شاهرخ زمانی
دوشنبه 30 شهریور 1394 20:30
ادمی گاهی دوست دارد هم زبانی پیدا شود تا بغضش را تقسیم کند .تا دو نفری غصه بخورند .گاهی نیاز است به کسی بگویی بیا بغلم من دارم می میرم . به من ارامش بده . شاهرخ زمانی هم مرد .
-
کمی از من ، در شهرِ گندیده
دوشنبه 30 شهریور 1394 20:24
پاییز هست ، بوی باران هست . لیمو شیرین هست . ویولون زنِ سر میدون ونک هم هست ، بوی لجن اعلاء و فحشای خیابانی هست ، جواد خیابانی هم هست که ولیعصر رو میره بالا به سمت جام جم ، خزان پارک ملت هم هست ، نارنجی هست و نارنگی ، فالفروشِ چهار راه نیایش ولیعصر هم هست ، اتوبان هست و ماشین های شاسی بلند هم هست ، بی ارتی و مترو هم...
-
پاییز عاشق است
پنجشنبه 26 شهریور 1394 14:06
خش خش صدای پای خزان است یک نفر در را به رویِ حضرت پاییز وا کند
-
مرگ
چهارشنبه 25 شهریور 1394 01:03
خسته ام .. خیلی خسته.. دلم مردن می خواهد .. زنده باد چیزی مرده تر از مرگ
-
شازده کوچولو
شنبه 21 شهریور 1394 21:24
شاید شازده کوچولو را خواندن در سن چهل سالگی شرم آور باشه . اخه چطور میشه ادم تا سن چهل سالگی شازده کوچولو رو نخونده باشه ولی به هر حال خوندنش در سن چهل سالگی بهتر از هرگز نخوندنشه . فکر نخواندنش قبل از مرگ وحشتناکتره . انسانیت و عشق و دوست داشتن و چیزهای فراموش شده ای که شازده کوچولو دنبالشه و ادم ها فراموشش کرده اند...
-
هی
شنبه 21 شهریور 1394 00:52
دیشب که زوزه باد در گلویم گیر کرد تازه فهمیدم که باران هم واگیردار است . وقتی که تمام موجودیت پائیزییم خودش را خیس گرد دراز کشیدم مثل بچگیهایم و چاییم را هی ... ایگونا پ ن : زوزه باد ، پاییز ، باران ، چایی ، بی حوصلگی عمیق
-
12Angry Men
جمعه 20 شهریور 1394 05:12
Guilty Guilty Guilty Guilty Guilty Guilty Guilty Guilty Guilty Guilty Guilty Not Guilty Guilty Guilty Guilty Guilty Guilty Guilty Guilty Guilty Guilty Guilty Not Guilty Not Guilty Guilty Guilty Guilty Guilty Guilty Guilty Guilty Guilty Guilty Not Guilty Not Guilty Not Guilty Guilty Guilty Guilty Guilty Guilty Guilty...
-
پرنده مهاجری که من باشم
پنجشنبه 19 شهریور 1394 22:56
اگر ادم کس و کاری نداشته باشد همه جای دنیا پرت است . تهران و هر جا فرقی ندارد . ادمهای بی کس و کار دوست دارند کسی هم جنسشان باشد تا غم هایشان را چون مرغان وحشی فریاد بزنند و از تمسخر شدن یا قضاوت شدن یا هر چیزی نمی ترسند . فقط گوش شنوا می خواهند .چون پرنده مهاجر پاییزی ام که از هم قطارانش جدا شده و گاهی دوست دارد...
-
هیچی
پنجشنبه 19 شهریور 1394 02:10
هیچی
-
حضرت پاییز
سهشنبه 17 شهریور 1394 21:35
خش خش...،صدای پای خزان است، یک نفر در را به روی حضرت پاییز وا کند.... او قول داده است که امسال از سفر اندوه های تازه بیارد، خدا کند
-
تو ماهی و من ماهی این برکه کاشی
دوشنبه 16 شهریور 1394 01:57
از چشم تو و چشم تو حجره فیروزه تراشی
-
قلب من چون سکه های از رواج افتاده بود
یکشنبه 15 شهریور 1394 21:40
سخت دل دادی به ما و ساده دل برداشتی دل بریدن هات حکمت داشت ، دلبر داشتی ع . بدیع
-
سلام منو برسون به شصت و هفت خاوران
شنبه 14 شهریور 1394 23:32
سلام منو برسون به شصت و هفت و خاوران پ ن : نه دنیا دار مکافاته نه اخرت ... دنیایِ کثیفیه
-
هرگز به تو دستم نرسد ماه بلندم
شنبه 14 شهریور 1394 22:00
کسی را که دوست داریم هر گونه حقی نسبت به ما دارد ، حتی حق این که دوستمان نداشته باشد. رومن رولان پ ن : یادم باشد که دوست داشتنِ من تعهدی در کسی ایجاد نمی کند . چه این را قبول بکنم چه نه واقعیت همینه . پ ن : اندوهِ بزرگیست
-
ای باد سبک سار مرا بگذر و بگذار
جمعه 13 شهریور 1394 19:27
ای باد سبک سار مرا بگذر و بگذار
-
هرگز به تو دستم نرسد ماه بلندم
جمعه 13 شهریور 1394 00:55
اندوهِ بزرگیست زمانی که نباشی
-
هرگز به تو دستم نرسد ماه بلندم
چهارشنبه 11 شهریور 1394 23:24
تو ماهی و من ماهی این برکه ی کاشی اندوه بزرگی ست زمانی که نباشی آه از نفس پاک تو و صبح نشابور از چشم تو و حجره ی فیروزه تراشی پلکی بزن ای مخزن اسرار که هر بار فیروزه و الماس به آفاق بپاشی ای باد سبک سار مرا بگذر و بگذار هشدار که آرامش ما را نخراشی هرگز به تو دستم نرسد ماه بلندم اندوه بزرگی ست چه باشی، چه نباشی علیرضا...
-
خاطره اولین خاطر خواهی
چهارشنبه 11 شهریور 1394 19:50
امروز یه اهنگ تو تلگرام برام فرستادند از معین . امشب سرِ هر کوچه دنبالِ تو می گردم ... هر رهگذری گوید من عاشق و ولگردم . این اهنگ منو به سال 1375 برد . رفته بودم ارومیه کارت پایان خدمتم رو بگیرم . بابام هم چون طول دو سال خدمتم اصلن نگفته بودم کجا خدمت می کنم و دایم الدرگیر بودیم اونجا و دوست نداشتم فرصت دوری از خانه...
-
اخ از پاییز
چهارشنبه 11 شهریور 1394 00:26
پاییز یهو میاد ، از الان مهر ابان وای از اذر کاش این پاییز تموم نشه برام . اگه بشه تو پاییط بمیرم . اخ که چی میشه . می دونی دیگه تا اخر دنیا تو پاییز می مونم . چی از این بهتر . چرا ما تا این زرد و قرمزا رو می بینیم بندِ دلمون پاره میشه ؟ با شمام عزیزم پ ن : پادشهاِ فصل ها پاییز
-
یک ارومیه نمک به زخمِ آذرى
دوشنبه 9 شهریور 1394 19:35
از رنجى خسته ام که از آنِ من نیست بر خاکى نشسته ام که از آنِ من نیست پ ن : توى جنگ له زیر چرخِ تانکها در زمان صلح غرقِ قرضِ بانکها پول خردى در قعرِ جیب ها یک چک مچاله دستِ نانجیب ها سود کار و بار و نبض کارخانه ام حاشیه ترین محله، آشیانه ام پنج صبح روى دار کُرد میشوم با بلوچ و لر شکنجه، خرد میشوم تَرکِ تُرک تارک از...
-
یک جفت چشم ، مثل دقیقا ً خود شما!
دوشنبه 9 شهریور 1394 00:53
از تو که نیستی و من انگار مردهام از من که سالهاست به بن بست خوردهام از من در ابتدای خودش انتها شده از من که پاک عاشق آن چشمها شده از من که در میان عطش گریه میکند شبها کنار بی کسیاش گریه میکند شبهای دوست دارمت ، روزهای بد شبهای من که مال تو هستند تا ابد دستان دور ما و تماسی بدون حس یک عمر استرس ، همه ی عمر استرس...
-
مردی که لب نداشت
یکشنبه 8 شهریور 1394 18:06
خندهی بی لب کی دیده؟ مهتاب ِ بی شب کی دیده؟ لب که نباشه خنده نیس پَر نباشه پرنده نیس . پ ن : شاملو ، حسینقلی ، من
-
خلسه
یکشنبه 8 شهریور 1394 01:23
صدایِ شاملو متن هایِ مبهم ایگونا که خیال می کنم به من خیلی نزدیکند کاش روزی می توانستم ایگونا را ببینم و بگویمش من هم از خدا و عیسی و موسی و واتیکان و مسجد و عشق و از زندگی می ترسم . به من شجاعت مرگ را بیاموز
-
ایگونا
یکشنبه 8 شهریور 1394 01:15
دیگر عاشق نخواهم شد آخر یک رعیت که نمیتواند شوالیه باشد و دوشیزه گینه ور فقط شوالیه ها را دوست دارد . تکه ای از مردمک چشمم را قاطی قهوه ی امشبم میکنم عجب تهوع آور است چرخش زمین دارم سرم گیج میرود من می ترکد خفه میشود لب تا لب پوچ بوده ام که هیچ نشده ام، سر گیجه دارم که گیج شده ام افراطیون چپگرا را بالا می آورم و کله...
-
سایهای که روی دیوار خمیده
جمعه 6 شهریور 1394 21:58
بازم نشستیم فکر کردیم . مگه فرق داره اگه مطلبی می نویسم رمز دار باشه یا نه .. گویی خودمو گول می زنم که کسی می خونه و مثلا من بخواهم مانعی جهت نخواندن ایجاد کنم .خنده داره چیزی که برای کسی اهمیت نداره بشینیم و برایِ خودمون اهمیت دارش می کنیم . ولی فکر می کنم برای من اهمیت داره و می خوام از اهمیتش به هر طریقی بکاهم و...