-
یارِ بیگانه نواز
شنبه 7 آذر 1394 23:18
تو ندانی , که چه کردی , به منو دلِ من به خدا چه غمت از , منِ بیدل ؟ تو کجا , منِ خسته کجا رهگذارِ بی نصیبی , بی قراری بی شکیبی , تا سحرگه ناله سرکرده نیمه شبها در سیاهی , بی نصیبی بی پناهی , از سرِ کویت گذر کرده پ ن : به که گویم که چه کرده غم تو به ما ؟
-
دلِ من , دلِ تو
شنبه 7 آذر 1394 14:44
اینجا دنیاست , هیچ چیز جای خودش نیست , زندگی , آدمها , قلب ها , یا یکی بی دل است یا دو دل!... یکی هم اینجا بی تو دل تو دلش نیست . می خواهم خودم را بزنم به آن راه .. ولی مقدورم نیست . شاید دوباره همدیگر را دیدیم. اونوقت دلم را دو دستی تقدیمت می کنم. حتی اگه خاکستری ازش بر جا پانده باشد .
-
بیا ای خسته خاطر دوست , من اینجا بس دلم تنگ است
جمعه 6 آذر 1394 22:05
کسی اینجاست؟ هلا! من باشمایم , های!...میپرسم کسی اینجاست؟ کسی اینجا پیام آورد؟ نگاهی , یا که لبخندی؟ فشارِ گرم دستِ دوست مانندی؟ و می بیند صدائی نیست , نورِ آشنایی نیست , حتی از نگاهِ مرده ای هم ردِّ پایی نیست. صدائی نیست الا پت پتِ رنجورِ شمعی در جوارِ مرگ. ملول و با سحر نزدیک و دستش گرمِ کار مرگ, وز آنسو میرود بیرون...
-
تو را نادیدنِ ما غم نباشد
چهارشنبه 4 آذر 1394 22:29
من او را دوست دارم و او از دوست داشته شدنش توسط من می گریزد . انسان در دوست داشتن شاید حق انتخاب داشته باشد ولی از دوست داشته شدن نمی توان گریخت و دیگران را به دوست داشتنِ خودش ملامت کرد . چه لذتی بالاتر از دوست داشته شدن . نعمتی که شما از ان برخورداری و من از آن بی نصیب . پ ن : من دوست داشتنم را از تو مخفی می کنم چون...
-
معشوقه پیدا و نهان
دوشنبه 2 آذر 1394 22:01
نازار دلی را که تو جانش باشی معشوقه پیدا و نهانش باشی زان می ترسم که از دل آزردنِ من دل خون شود و تو در میانش باشی دانی که به دیدارِ تو چونم تشنه هر لحظه ببینمت فزونم تشنه من تشنه آن دو چشم مخمور تو ام عالم همه زین سبب به خونم تشنه برنامه گلها
-
همه برن به جهنم
دوشنبه 2 آذر 1394 00:21
اصلن شاید بخواد منو امتحان بکنه . نباید ایقد زود جا بزنم که . هیچکس حالمو نمی تونه بفهمه. باید یه کاری بکنم . همه چی درهمه . دنیا داره برعکس می چرخه . تلگرامو نصب کردم . هیچ پیام خصوصی نبود . یه عکس. دیوونم می کنه . سریع پاکش می کنم . هیچ کس باور نمی کنه چقدر تنهام . حسین سه سال پیش بهم زنگ زد و نیم ساعت پشت تلفن برام...
-
آن چشم ها
یکشنبه 1 آذر 1394 01:41
آن چشم ها که آخر بد مستیِ من است آن چشم ها که هی همه ی هستیِ من است هر بار می نویسمشان ، می نویسم و ... هر بار در مقابلشان کم می آورم این غم میان سرخوشیِ گیجِ آبجو از من شروع می شود و چشم های تو از بوسه نداده ی تو ، تویِ خانه ام از چشمهات ، از قفس عاشقانه ام از تو که نیستی و انگار من مرده ام از من که سالهاست به بن بست...
-
هر کجا روی وصله منی
شنبه 30 آبان 1394 18:43
گورِ بابایِ تمام قاضی ها و وکیل مدافع ها. و تمام منطق هاتون که فقط با قوانین و ریاضی سر و کار دارد . پ ن : به جز ره او نه راهِ دگر... دگر نکنم خطایِ دگر
-
اعتراض
جمعه 29 آبان 1394 20:15
قاضی : جناب محمود خان من خود شما را به عنوان وکیل مدافع ایشان انتخاب می کنم . محمود : جناب قاضی این ناجوانمردانه است که من خودم را سلاخی کنم . قاضی : محمود خان همینی که هست . ما می گوییم شما وکیل مدافع ایشان هم هستید و وکیل مدافع خودتان . محمود : جناب قاضی آیا شنیده ای که سن یک عدد است ؟ من به این اعتقاد دارم . آیا...
-
کلاه قاضیِ خودم
جمعه 29 آبان 1394 01:36
اس ام اس های تبلیغاتی دل ادم هری میریزه پایین . پ ن : خودمو میزارم جای ایشون و خودمو قضاوت می کنم . سن : 40 قیافه: زشت وضعیت مالی : مزخرف هنر : هیچ چقدر می خواهدت: هیچ چقدر می خواهیش: بیش از خودم و هرکسی می خوای چکار بکنی براش : تمام سعیمو که شاد باشه . که کنار هم خوش باشیم . که بخندیم و شاد باشیم وضعیت مالی در اینده...
-
ارس
پنجشنبه 28 آبان 1394 11:47
ساعت 8 بیدار می شم پاهام و دستام بی حسند نمی تونم پتو رو کنار بزنم حمید پشت سر هم زنگ میزنه میگه ارزش افزوده یادت نره . گواهیشو برا شنبه می خواهیم . می گم همید نمی تونم پاشم چته؟ می گم به تو و هیچ کس ربط نداره چمه فقط نمی تونم و قطع می کنم اس میده : بی معرفت بابا من بی معرفت , من ادعایی ندارم . فقط دست از سرهایم...
-
چه بی تابانه می خواهمت ای دوری ات آزمونِ تلخِ زنده بگوری
چهارشنبه 27 آبان 1394 19:22
بارون پیاده , میدون سرو , میدون پونک محمود سریعتر بیا , کادو خونه ات رو اوردم اه ... دل عزادار تبریک نداره من دارم میرم قدم بزنم میگه تو دیوونه ای محمود دیوونه منم حسین .. عاقل تویی خب این مبرهنه چیز تازه ای بگو محمود همه چیز مثه دیروز و پریروزه.. نتیجه ای نداره , فک کردن و پیاده روی ها در بارون و کتاب خریدن .. بارون...
-
اسم حقیرم رو ; رو زبونت لقلقه کن
سهشنبه 26 آبان 1394 23:19
مهمترین دلیلِ دوست داشتن ; خودِ دوست داشتن است بقیه حرف ها بهانه است . پ ن : در ماشین خوابم برده . خوابت را می بینم . فقط خنده ای . خاطره ای کوتاه ; ولی به بلندای تمام عمر گذشته ام که دلم نلرزید. تمام عمر باقی مانده ام که نخواهد لرزید پ ن : زبونم لال اگه منظورم چیزی غیر از ارزوی شادترین ها و بهترین ها برای تو باشد ....
-
آن ارزو که در دل امیدوار ماست
یکشنبه 24 آبان 1394 19:56
باز آی دلبرا که دلم بی قرار توست وین جان بر لب آمده در انتظار توست در دست این خمار غمم هیچ چاره نیست جز باده ای که در قدح غمگسارِ توست ساقی به دست باش که این مستِ می پرست چون خم ز پا نشست و هنوزم خمار توست
-
من اینجا بس دلم تنگ است
یکشنبه 24 آبان 1394 17:36
دلم برایت تنگ شده شدید . چیزی بگو لطفن پ ن : ارغوانم انجاست ; پاییز کارش را خوب بلد است حتی اگر چهل سال تاخیر کند . ارغوان دارد چشمانش از بغض دود می کند . من تا هستی و نیستی و عدم هستم . فقط کافیست تو باشی .
-
شب های یلدایی
جمعه 22 آبان 1394 00:55
صحبت های خانوم دوستم درباره اینده نی نی شون ، فیلم مونتاژ تخت ؛ مونتاژ تخت و صحبت های طولانی درباره یک مونتاژ ساده تخت ؛ بارها جابه جا یی تخت ؛ صحبت های خانوم دوستم درباره رژیم عذایی برای چاق شدنم ؛ تلاش بیهوده من برای خلاصی از دست این دو ؛ همه چیز دور سرم می چرخد . اس ام اس را می خوانم ؛ میهمان نوازیِ بی موقع و...
-
مرگ است زمانی که نباشی
سهشنبه 19 آبان 1394 23:23
می خواهم تمرکز کنم ولی می نشود . ننگ بر مردی که گریه کند . خیلی خیلی شرم اورست که مرد گریه کند . شرم بر من . حجت اشرف زاده فضای تاریکِ خانه یک جای کار از ازل اشتباه بوده . در رقابت اسپرمها و تخمک ها من حق دیگری را خورده ام . اره این اولین و بزرگترین اشتباه من بوده . اگر هم من ان موقع فکر نداشته ام اشتباه خدا بوده و یا...
-
هنوز داغم
سهشنبه 19 آبان 1394 00:03
آدم گاهی میمیره ولی داغه و خودش متوجه نمیشه .
-
تو ماه ی و من ماهیِ این برکه کاشی
دوشنبه 18 آبان 1394 17:50
اندوهِ بزرگیست زمانی که نباشی.
-
به شکوه گفتم برم ز دل
چهارشنبه 13 آبان 1394 10:59
گرفته رهِ مَهِ دگری کنون چه کنم با خطایِ دلم گَرَم برود اشنایِ دلم نامجو
-
خسته
دوشنبه 4 آبان 1394 14:08
همه از دستِ من خسته اند خودم بیشتر اساس کشی خر است
-
یک بار خواب دیدن تو به ت ت ت تمام عمر می ارزد
پنجشنبه 23 مهر 1394 17:26
گر چه به ظاهر جسم خسته است ولی دل ، دریایی ست تاب و توانش بیش از اینها ست دوستت دارم و تا کنون هر چه باشد ، باشد . م. م پ ن : یه روز از همین روزا ترس را شکست خواهم داد و حرفامو خواهم زد. امیدوارم تا ان روز زنده باشم پ ن : کاست دوسِت دارم ناصر عبدالهی سال 79 یا 80 و دوران دانشجویی هنوز هم تازه تر از حتی البوم های دنگ...
-
ایران که دو صد قمر ندارد
چهارشنبه 22 مهر 1394 20:52
عاشقان گر همه را آب برد خوب رویان همه را خواب برد ایرج میرزا پ ن : قمر ملوک .. عاشقی محنت بسیار کشید پ ن : سرما خوردگی شدید .. تمام سوپ ها و لیمو شیرین ها و شلغم ها خاصیتشان را از دست داده اند
-
ارغوان از بهاران خبرم نیست
دوشنبه 20 مهر 1394 17:43
ارغوان شاخه هم خون جدا مانده من اسمان تو چه رنگ است امروز افتابی ست هوا یا گرفتست هنوز من در این گوشه که از دنیا بیرون است اسمانی به سرم نیست از بهاران خبرم نیست
-
دیریا موجن کاکا
سهشنبه 14 مهر 1394 22:02
وقتی گل پژمرده بو عمرغم صد ساله بو وقتی هر چه غم دنیان پای دل سپرده بو http://www.irmp3.ir/play/51179/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%D8%A2%D9%87%D9%86%DA%AF-%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%A7-%D9%85%D9%88%D8%AC%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D9%86%D8%A7%D8%B5%D8%B1-%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87%DB%8C
-
اگه با خبر نباشه چی ؟
یکشنبه 12 مهر 1394 21:54
تو دلخواهی برام حتی اگه دستات تو دستام نیست همین که با خبر باشی که می خوامت برام کم نیست یغما پ ن : هر کی یارش خوشگله .. کوروش یغمایی گوش کنید .
-
اینجا یک نفر کمه
جمعه 10 مهر 1394 17:17
هی .. داور لعنتی سوت رو نزن اینجا یک نفر کمه کاپیتان تیم نیست پاشو هادی مردن اصلن شوخی خوبی نیست . پ ن : #هادی
-
پنج شنبه لعنتی
پنجشنبه 9 مهر 1394 12:17
مثل وقتی که دوست میمیره مثل وقتی که تیم میبازه پ ن : هادی جان زبان نمی چرخد که ارزوی شادی روحت را بکنم . پ ن : خسته ام مثل صبح پنجشنبه،/ تیترهایی که غم خبر دارد، /کاپیتانی که مرگ را بوسید، /پرسپولیسی که ده نفر دارد.»/ پ ن : خسته ایم از خبرای بد . پاییز همراه شده با خبرای بد
-
Bilmirəm, mən gedim hara gecələr
یکشنبه 5 مهر 1394 19:06
Fikrindən gecələr yata bilmirəm Bu fikri başımdan ata bilmirəm Neyləyim ki, sənə çata bilmirəm Ayrılıq, ayrılıq, aman ayrılıq Hər bir dərddən olar yaman ayrılıq Uzundur hicrindən qara gecələr Vurubdur qəlbimə yara gecələr Bilmirəm, mən gedim hara gecələr Ayrılıq, ayrılıq, aman ayrılıq Hər bir dərddən olar yaman...
-
درد دارد زیستن این ایام !
یکشنبه 5 مهر 1394 00:38
Acı veriyor bugünü yaşamak, درد دارد زیستن این ایام ! bilseydim büyümezdim. اگر میدانستم هرگز بزرگ نمیشدم ! Vefa var, sadakat gerçek ve aşk müspet sanırdım خیلی مثبت فکر میکردم که وفایی باشد ،صداقت و یا عشقی ! Kapılarımı her çalana açardım da درهایم را مدام برهر کوبنده اش باز میکردم ,her kapıyı utanmadan ben çalardım....